بخش بیستم از یادداشتهای #ریشهیابی_مشکلات #تحول_تعلیم_و_تربیت، خبرگزاری فارس، 1399/5/4
چرا تصور میکنیم شاگرد خودش نمیتواند مطلبی را بخواند، بفهمد و یاد بگیرد؟ چرا در مورد ترتیب یادگیری و شکل یادگیری، پیشاپیش به تلاش او اعتماد نداریم، و فکر میکنیم فقط و فقط ما هستیم که میدانیم او چطور باید یاد بگیرد، و چه مراحلی را برای این یادگیری طی کند. کمی به شاگردان اعتماد کنیم. کمی بگذاریم روی پای خودشان بایستند. قدمها را خودشان بردارند.
هر کس به اندازه خودش رشد پیدا میکند. ما فقط بستر را فراهم میکنیم. کسی قرار نیست به جایی برسد. ما فقط فضای رشد را فراهم میکنیم.
هر چند در رعایت معیارهای رسمی آموزش و پرورش کتاب درسی باید در بازه زمانی خاصی به حداقل خاصی برسد، اما برای وجوه دیگر و ابعاد دیگر پرورش، اندازه مشخص برای رسیدن یک شاگرد وجود ندارد. یکی ممکن است کم و دیگری بیشتر در یک بعد رشد کند.
- یک تجربه متفاوت در تغییر پارادایم تعلیم و تربیت
- دگردیسی تعلیم و تربیت در گذار به پارادایمی جدید
- خودفراگیری
یک تجربه متفاوت در تغییر پارادایم تعلیم و تربیت
در یک گوشه سالن مدرسه غرفهای بزرگ است، که گروهی از شاگردان با مربی خود به صورت حلقه روی زمین نشسته و مشغول خواندن قرآن و گفتوگو در مورد آیات هستند. مصحف قرآن، یکی از مهمترین کتابهای درسی شاگردان است، که روزانه مراجعات مکرری در تمام کلاسهای درسی بر حسب موارد ایجاد شده به آن دارند.
در یک گوشه دیگر سالن، غرفه حجره مانند یک کلاس قرار دارد که با یک درگاه کوچک و بدون در، از سالن جدا شده است. شاگردان پشت میزهای خود یا وسط زمین کلاس نشسته و مشغول کارهای خودشان هستند.
کمی که دقت میکنید، یکی مشغول انجام تمرینهای کتاب درسی خود است؛ یکی دیگر کنار دیوار نشسته و تکیه داده و مشغول مطالعه یک کتاب علمی و یادداشت برداری است؛ چند نفر از شاگردان میزهایشان را به هم چسباندهاند و به صورت یک گروه مشغول انجام تمرینهای درس خود و بحث در مورد بسته آموزشی که مربی به آنها داده هستند؛ و خلاصه هر کسی به کاری مشغول است.
چند تا از شاگردان کلاس هم الان در کلاس حضور ندارند و با هماهنگی مربی در آزمایشگاه یا در غرفهها و یا باغ یا در بخشهای دیگر مدرسه مشغول به کارند. مربی با یک گروه نشسته و به آنها در انجام تمرینها کمک میکند. بعد از مدتی به سراغ گروه دیگر میرود. در این بین شاگردانی که سؤالی دارند، به سراغ مربی رفته و از او کمک میگیرند.
یکی از شاگردان حین انجام کارتمرینهای خود، سینی نان و کره و مربا را کنارش گذاشته و لقمهای میخورد و در دفترش چیزی مینویسد. یکی دیگر از شاگردان هم که کمی خسته شده، با هماهنگی با مربی، به بوفه بدون فروشنده مدرسه در سالن رفته، سیبی را برداشته، در دفتر خرید ثبت کرده، به کلاس بر میگردد و حین انجام تمرینهای خود، سیب را گاز میزند.
از این کلاس بیرون میروید و به کلاس دیگری که به همین صورت در گوشه دیگری از سالن قرار دارد، وارد میشوید. شاگردان و مربی همه به صورت یک حلقه روی زمین نشسته، و در مورد موضوعی بحث و گفتگو میکند. پس از نیم ساعت گفتگوی آنها تمام شده و پخش و پلا شده و آنها هم نظیر کلاس قبلی در گروههای مختلف مشغول انجام کارهای خودشان میشوند.
در کلاس دیگر یک فیلم مستند با پروژکتور پخش میشود و شاگردان در گوشه گوشه کلاس نشسته و فیلم را نگاه میکنند و در دفترشان چیزهایی یادداشت میکنند. گهگاه یکی از شاگردان که این مستند را او در بخش پروژه درسی خودش انتخاب کرده، فیلم را نگه میدارد و در مورد آن صحنه فیلم توضیح میدهد و معلم نیز به او در این بحث کمک میکند. بقیه شاگردان هم در هنگام پخش فیلم نکاتی را مطرح میکنند.