بخشی از متن مقاله:
سرمان را در دهانه گشاد شيپور كردهايم و با تمام وجود در آن ميدميم. اما چرا صداي خوبي از آن در نميآيد؟ شعار راه اندازي سازمانهاي دانشبنيان، سازمانهاي يادگيرنده و امثال آن را ميدهيم، از بسياري از نظريات، الگوها و ابزارهاي مديريتي استفاده مي كنيم، انواع فوت و فنها را بكار ميبريم، و انواع تجربيات موفق مديران برجسته را در نقاط مختلف جهان شنيده و با شرايط خودمان تطبيق داده و اجرا ميكنيم؛ اما نسبت به مقدار تلاش، ميانگين عمومي درصد موفقيتمان در سطح كشور، هنوز در مقايسه با آنچه كه شايسته است، چنگي به دل نميزند. ميشنويم كه همين مقدار تلاش در برخي كشورهاي ديگر، جواب ديگري مي دهد. اما اينجا چرا اينطوري ميشود؟ …