گفتگوی ماه نشریه تدبیر – شماره 258 – آذر/دی 1392 – تهران
تغييرات جامعه در دهههاي اخير و به تبع آن تغيير در بافت سازمانها، نوع جديدي از مديريت و تربيت منابع انساني را شكل داده است. نسل جديد كاركنان سازمانها، كه از آنها با عنوان دانشگران نام ميبريم، در تطبيق خود با شرايط چالشبرانگيز محيط، ميآموزند و رفتار خود و سازمان خود را با آن تطبيق ميدهند.
برخي سازمانها اين تغيير بافت را به خوبي هضم كرده، و به نوع متفاوتي از سازمان تبديل ميشوند؛ برخي از سازمانها نيز طي اين مسير با توجه به پيچيدگيهاي محيط، و شفاف نبودن مسائل در حال وقوع آن، بصورت تدريجي افول كرده، يا ناگهان در لبه آشوب از هم ميپاشند. سازماني كه بخواهد در اين فضا پايدار بماند، نيازمند بافت دروني و بيرونياي است كه هم دانشگران درون خود را به نحو موثر و مناسب بكاربگيرد، و هم با جامعه بيرون تعامل داشته، از پديده هاي آشوبي در حال وقوع در جامعه درس گرفته، و رفتارش را تغيير دهد. اين يادگيري براي تغيير رفتار بايد، چه در رفتار فردي هر دانشگر، چه در رفتار بسترهاي مديريت كاركنان دانشگر با توجه به ويژگيهاي آنها، و چه در رفتار عمومي و بسترهاي ديگر سازمان، رخ دهد.