چکیده:
نظام جمهوری اسلامي ايران، با دو جبهه اساسي از مشكلات مواجه است. يك جبهه شامل مشكلات بيرون از ساختار تشكيلاتي نظام نظير فقر، مشكلات اجتماعي و فرهنگي، بيكاري و نظاير آن مي گردد. جبهه ديگر شامل مشكلات درون ساختار تشكيلاتي نظير گسستگي اقدامات، عدم دسترسي به اطلاعات، كندي تصميم گيري، ناكارآمدي و امثال آن مي شود.
از سوي ديگر شرايط خاص محيطي كه اين نظام با آن مواجه است، نظير تحولات سريعي كه در جهان اطراف، چه از بعد فن آوري و چه از بعد ساختارها و مفاهيم اجتماعي رخ مي دهد، تنوع و گستردگي مسائل، و پيچيدگي مسائل، شكل گيري يك نظام با ثبات و قدرتمند را دشوار مي كند. هر نظام با ثبات بايد بتواند خود را به نحوي با اين شرايط محيطي تطابق داده و ساختار و محورهاي اجرائي آن به گونه اي سامان يابد كه تحمل اين تحولات، تغيير و پيچيدگي را داشته باشد.
قبل از پرداختن مستقيم به مشكلات بيروني، يك نظام كارآمد بايد بتواند با چالشهاي ايجاد شده بر اثر مشكلات دروني و نيز شرايط محيطي مواجه شود. بدون توجه به اين چالشها، مد نظر قراردادن چالشهاي ناشي از مشكلات بيروني، راه حلي عملي را پيش پاي نظام قرار نمي دهد. ساختار محوري نظام بايد به گونهاي ساماندهي شود كه نه تنها بتواند مشكلات ايجاد شده بر اثر اين چالشها را پشت سر بگذارد، بلكه بتواند از اين چالشها، بخصوص از چالشهائي كه در شرايط محيطي مطرح مي شود، به نفع خود استفاده نمايد و با استفاده از فرصتهائي كه عواملی نظير تحولات سريع و پيچيدگي پيش پاي آن قرار مي دهد، حركتهای جهش گونهاي را انجام دهد. بدين ترتيب هر برنامهريزي براي توسعه نظام بايد با در نظر اين چالشها انجام شود.
در اين مقاله پس از تبيين چالشهای دروني و شرايط محيطي، به تحليل روابط اساسي بين ساختار نظام و اين چالشها پرداخته و محورهاي ساختاري را كه نظام و برنامه توسعه بايد مورد توجه قرار دهد، از اين ديد مطرح ميشود. در اين تحليل نشان داده ميشود كه چگونه محورهاي مورد بحث، ميتوانند دسترسي به هدف مطرح شده را تضمين نمايند. در اين مقاله به فن آوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان يكي از محورهاي اساسي نگريسته شده و راه حل هاي كلان، در قالب نظام و برنامه توسعه مبتني بر فن آوري اطلاعات مورد بحث قرار مي گيرد.
چالشهای محوری توسعه: نگاهی به مشكلات درون ساختاری و شرايط محيطی نظام و رويكردهای محوری مواجهه با آن