اردوان مجیدی، خبرگزاری فارس، 30 اردیبهتش 1404
فرق است بین حاکمیت زدائی، شانه خالی کردن حاکمیت از پذیرش هزینه های نظام تربیت، خصوصی سازی، با مردمی سازی، استفاده از خلاقیت جمعی، استفاده از انگیزه های جمعی، و مشارکت دادن جامعه در تحول نظام تربیت.
در پی صحبتهای مهم اخیر امام خامنه ای روحی له الفداء و حفظه الله، این روزها برداشتها و اظهار نظرهای مختلفی توسط عزیزان مختلف می شود. برخی از عزیزان، سخنان هدایتگر مقام رهبری را در مقابل مردمی سازی قرار می دهند.
فرق است بین:
1- حاکمیت زدائی از نظام تربیت و واگذار کردن آن به غیر حاکمیت یا بازکردن آن از سر حاکمیت،
2- شانه خالی کردن حاکمیت از پذیرش هزینه های نظام تربیت، و مجبور کردن مردم به پرداخت هزینه ها یا بخشی از هزینه های تحصیل فرزندانشان،
3- خصوصی سازی نظام تربیت،
و
4- مردمی سازی، استفاده از خلاقیت جمعی، استفاده از انگیزه های جمعی، و مشارکت دادن جامعه در تحول نظام تربیت.
تا زمانی که این تفاوتها را متوجه نشویم، نه می توانیم سازوکار درستی ارائه کنیم، و نه می توانیم نقد کنیم.
و تا زمانی هم که بند آخر را درست هضم نکنیم، نخواهیم توانست در عرصه تمدنی ای که در آن قرار گرفته ایم، سازوکار مناسبی برای حفظ حاکمیت تربیت ارائه کنیم.
امام خامنه ای روحی له الفداء و حفظه الله در مورد مردمی سازی، بحثهای متعددی دارند. از جمله:
”در هر کارى که مسئولان کشور و مدیران اصلى کشور، امور را به مردم محوّل کردند، این کار موفّق شد، این کار پیشرفت کرد؛ این یک تجربه است، این را باید ما یاد بگیریم؛ مکرر این را ما گفتهایم. یک وقت نگاه تنگنظرانه است و مسئول دولتى انحصاراً کار را در دست میگیرد، این کار میماند، متوقف میشود؛ [اما] کار وقتى داده شد به نیروى عظیم و بىپایان مردم، با انگیزههایشان، با توانهاى مادّى و معنویشان، آنوقت کار رشد پیدا میکند، شکوفایى پیدا می کند.“
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى هیأت مدیره جامعه خیرین مدرسهساز (15/ 2/ 1393).
”دولت مردمی فقط به این نیست که بروید میان مردم؛ این کار لازم است امّا کافی نیست؛ باید بتوانید مشارکت مردم را در کارهای گوناگون و بخشهای گوناگون جلب کنید. من قبلاً هم یک وقتی گفتهام این را، ظاهراً در جمع شما شاید گفتم که بنشینید کیفیّت جلب مشارکت مردم را برنامهریزی کنید، تعریف کنید که چه جور میشود مشارکت مردم را جلب کرد؛ چه در زمینههای مالی و اقتصادی، چه در زمینههای سیاسی، چگونه میشود از فکر مردم و از نظر مردم استفاده کرد در بخشهای مختلف. این برنامهریزی میخواهد.“
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت ( 8/ 6/ 1401)
“یک مطلبِ دیگر اینکه یکی از دوستان گفتند «جلوی خصوصیسازی گرفته بشود». البتّه خطاهای بزرگی در زمینهی خصوصیسازی انجام گرفته که این برادرمان هم به این خطاها اشاره کردند و بنده هم مکرّر تذکّراتی دادهام که بعضی جاها اصلاح شده، بعضی جاها جلوی یک کاری گرفته شده. اشکالاتی در کار خصوصیسازی هست منتها اصل خصوصیسازی، نیاز مبرم اقتصاد کشور ما است؛ این جزو همان مواردی است که ساختار را -که اوّل وجود نداشت- تکمیل میکند.
ما از اصل مربوطه در قانون اساسی استفادهای کردیم، آن استفاده را اعلام کردیم، همهی صاحبنظرها از همه جهت تأیید کردند، گفتند چیز خوبی است و واقعاً هم چیز خوبی است، جلویش را نباید گرفت، منتها در عمل، مثل خیلی از کارهای دیگر اشکالاتی وجود دارد و خطاهایی انجام گرفته، بیتوجّهیهایی شده؛ شاید در این زمینه لغزشهایی صورت گرفته، باید جلوی لغزشها را گرفت. آنچه وظیفهی ما است، این است که جلوی لغزشها را بگیریم.
عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برههای راهکارهای عملی لازم است. … این تمرکز، این ایجاد برنامهی کار، پیدا کردن راهکار، ارائهی راهکار، برنامهریزی، به عهدهی چه کسی است؟ این به عهدهی جریانهای حلقههای میانی است. این، نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم.
ما نخبههای فکری در زمینههای گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها میتوانند بنشینند برنامهریزی کنند و هدایت کنند. ….کارگروههایی که ممکن است به هم مرتبط هم نباشند امّا بایستی هدایت بشوند، باید برنامهریزی بشود. همهی این کارها باید به وسیلهی جوانها برنامهریزی بشود. البتّه همهی اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلّی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعهی اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همهی این کارها، آن برنامهریزان، آن مراکز برنامهریزی و هدایت -که گفتیم حلقههای میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهت گیری توجّه داشته باشند.”
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان (1/ 3/ 1398)
در جامعه امروزی که تحولات در آن بسیار سریع، و پیچیدگی و تنوع در آن روز افزون است، اگر حاکمیت به دنبال تحول بنیادین در تربیت رسمی است، باید جایگاه ویژهای برای مردم و مشارکتهای اجتماعی، حول محور شکل گیری سرمایه انسانی اجتماعی، مد نظر داشته باشد. تحول و تغییر ماموریت نظام تربیت رسمی در راستای ساخت تمدن جدید اسلامی محقق نمیشود، مگر زمانی که از تمام ظرفیتهای جامعه در تربیت استفاده شود.
تولیت حکمرانی نظام تربیت، امر حاکمیتی است، اما باید زمینه مشارکت فعال و خلاقانه جامعه در امر تربیت به صورت بسیج اجتماعی، نهادسازی، و فعالیت موسسات و مراکز مردمنهاد، در زمینههای ایجاد زیرساختهای فیزیکی و فناورانه و خدمترسانی آنها، ایجاد مراکز آموزشی، تولید محتوی، تربیت نیروی انسانی و تامین منابع، و قاعدتا با صراحت در چارچوب راهبردی برنامه درسی و ارزشهای دینی و ملی و با حفظ هویت ملی و اسلامی، فراهم آید.
الحمد لله رب العالمین.