دوران دوم آموزش

کارخانه های آموزش

جامعه صنعتي به كارگراني نياز داشت كه همانند ماشينها بتوانند، بدون اعتراض و خستگي، كارهاي تكراري،‌ انبوه و همانند را انجام دهند. زندگي همانندي داشته باشند و در جامعه متراكم زندگي كنند. روستائياني كه از مزارع خود به اميد زندگي بهتر و رفاه بيشتر، دل مي‏كندند و به كارخانه‏ ها‏ روي مي‏ آوردند،‌ با عادات روستائي خود نظم كار در كارخانه را مختل مي‏ كردند. آنها حرف شنو نبودند، طاقت انجام كارهاي تكراري را نداشتند، به وقت به صورت دقيق اهميت نمي ‏دادند و هر جور كه خود مي ‏خواستند كار مي ‏كردند. اينجا بود كه نظام صنعتي به لزوم آموزش اين روستائيان پي برد. اما چه آموزشي،‌ آموزشي كه بتواند آنها را به افراد حرف شنو و مطيع،‌ تابع نظم زماني كارخانه، و قادر به انجام كارهاي تكراري تبديل كند.

دوران دوم آموزش

این مطلب را نیز مطالعه کنید :  کارگروهی چسبانده شده در تعریف کار با ماهیت فردی

آثارمقالاتمقالات منتشرنشده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *