بخش چهارم از یادداشتهای ریشهیابی مشکلات #تحول_تعلیم_و_تربیت، خبرگزاری فارس 1398/9/3
به یک چوب راندن تمام مدارس غیردولتی و بستن این مدارس به بهانه ناعدالتی، تنها نقطه امید برای تحول نظام تعلیم و تربیت را هم کور میکند.
شکلگیری محیط مدرسه زندگی، درگیرکردن جدی خانوادهها در مدرسه، کار و فعالیت بچهها در مدرسه از نظافت مدرسه گرفته تا باغبانی و کارهای فنی و کسب و کار، بر عهده گرفتن مسؤولیتهای مدرسه به صورت جدی توسط شاگردان، اجرای رویکردهای فهم محور و شناختی، آموزش چند سطحی و ویژهگرا و رشد هر کودک با توجه به تواناییها و استعدادهای خود، ایجاد بستر رشد همه جانبه کودکان و پرورش شخصیت و فرهنگ، فراتر از پرورش مهارت و دانش، توجه به ابعاد مختلف استعدادهای کودکان و ایجاد برنامههای درسی متناسب، خارج شدن از کلیشه کتاب درسی و میدان دادن به آموزش اکتشافی، نمونههایی از ابعادی است که تحقق آنها در کشور ما عملاً در برخی از مدارس غیر دولتی کلید خورده، و بعضا از این مدارس به سایر مدارس و حتی به بخشنامه ها و مقررات نظام رسمی آموزشی سرایت کرده است.
- تحول تعلیم و تربیت در تکاپوی یک تلاش مردمی
- بودجههای هزاران میلیاردی دولتی در هوا تحول واقعی با منابع محدود مردمی
- مرا به خیر تو امیدی نیست، شر نرسان!
- حمایت صنعت ناسالم از نظام رسمی محافظه کار
- هزینهای که درست مدیریت نمیشود.
- گرای اشتباه ندهید، تنها روزنه امید همین جا است!
تحول تعلیم و تربیت در تکاپوی یک تلاش مردمی
با توجه به اشارهای که به طیف مذکور از مدارس غیردولتی شد، آیا باید مدارس غیر دولتی را نیز برچید؟ پاسخ مثبت به این سؤال نیز نظیر طرح حذف تنوع، راهکاری ساده انگارانه است. در عین اینکه طیفی از مدارس غیردولتی، جولانگاه صنعت ناسالم کنکوری و آموزش ماشینی است، اما در بین همین مدارس غیر دولتی، طیفی از مدارس قرار دارند که بارقههای امید به تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور را میتوان در تلاش آنها مشاهده کرد. این بعد ششم از مسأله مورد بحث ما در این سلسله یادداشتهاست.
حقیقت این است که در دو دهه اخیر، تقریبا اغلب آنچه که به صورت واقعی در تحول نظام تعلیم و تربیت و رویکرد برنامه درسی در مدارس اتفاق افتاده است، ابتدا در طیفی از مدارس غیر دولتی جوانه زده است.
مدارس دولتی چنان در سیطره نظام رسمی و کلیشههای بسته و مدیریت محافظه کارانه قرار گرفتهاند، که جرأت، اختیار و توان به کار بستن کوچکترین ابتکار و خلاقیت را ندارند.
مدارس غیر دولتی
مدارس غیر دولتی هم کمابیش از این سیطره و تنگناهای ایجاد شده به وسیله آن در امان نیستند اما انگیزههای برخی از مؤسسان آنها، استقلال نسبی آنها (حداقل از این لحاظ که حقوق بگیر سازمان رسمی نیستند)، و اینکه این مدارس ماهیتاً باید پاسخگوی مطالبات اجتماعی جامعه مخاطب باشند، آنها را کمابیش به بروز خلاقیت و اتخاذ روشهای نوین تعلیم و تربیت، حتی اگر در چالش با این سیطره قرار داشته باشند، سوق میدهند.
شکلگیری محیط مدرسه زندگی، درگیرکردن جدی خانوادهها در مدرسه، کار و فعالیت بچهها در مدرسه از نظافت مدرسه گرفته تا باغبانی و کارهای فنی و کسب و کار، بر عهده گرفتن مسؤولیتهای مدرسه به صورت جدی توسط شاگردان، اجرای رویکردهای فهم محور و شناختی، آموزش چند سطحی و ویژهگرا و رشد هر کودک با توجه به تواناییها و استعدادهای خود، ایجاد بستر رشد همه جانبه کودکان و پرورش شخصیت و فرهنگ، فراتر از پرورش مهارت و دانش، توجه به ابعاد مختلف استعدادهای کودکان و ایجاد برنامههای درسی متناسب، خارج شدن از کلیشه کتاب درسی و میدان دادن به آموزش اکتشافی، نمونههایی از ابعادی است که تحقق آنها در کشور ما عملاً در برخی از مدارس غیر دولتی کلید خورده، و بعضا از این مدارس به سایر مدارس و حتی به بخشنامه ها و مقررات نظام رسمی آموزشی سرایت کرده است.