محوّطهی عمومی داخل ساختمان اصلی باید موکت داشته باشد و تهویهی مناسبی داشته باشد. ضمن اینکه عناصر مختلفی که در داخل ساختمان است به شکل ممزوج شده کنار هم باشند. یعنی وقتی که شاگرد وارد سالن میشود همانجا بتواند ببیند که یک گوشهی آن آکواریوم است، یک گوشهی دیگر تراریوم است که دارد مجموعهی گیاهی را رشد میدهد، تراریوم عنکبوت و مورچه هم یک طرف دیگر است. همهی اینها در محوّطهی عمومی سالن مدرسه، در دسترس و در معرض مشاهدهی بچّهها باشد. یک گوشهای از سالن اصلی باید به کتابخانه اختصاص داشته باشد، هر چند که فضا با پارتیشن از بقیّهی فضاها جدا میشود، ولی این کتابخانه نباید دور یا در سالن دربسته باشد. کتابخانه باید در معرض دسترس بچّهها باشد و بچّهها آزادانه بتوانند بروند یک کتابی را بردارند و آنجا میز، قفسه، مبل، نیمکت و نظایر آنها وجود داشته باشد که بچّهها بتوانند در آن فضا بنشینند و کتابها را ببینند یا کتابها را به کلاس خود ببرند.
باید برای هر کلاس یک محوّطهی لابراتوار یادگیری در نظر گرفته شود؛ مانند یک کارگاه و آزمایشگاه، انواع و اقسام کار آزمایشگاه ها از کارگاه فنّی تا کارگاه هنر، آزمایشگاه سبک، آزمایشگاه رسمی، کارگاهها و غرفههای خاص مانند کارگاه نجّاری، سفالگری و نظایر آنها. این کارگاههای مختلف باید به نوعی به این سالن وصل شوند و در این محوّطه باشند. مطلوب این است که کارگاهها با یک فضای شیشهای از سالن جدا شوند که هم فضای آن تا یک حدّی جدا باشد و در عین حال داخل سالن باشد و افرادی که آنجا در داخل کارگاه و داخل آزمایشگاه کار میکنند، توسّط کسانی که در مسیر و در راهرو دارند حرکت میکنند دیده شوند.
در فضای مدرسه باید غرفههای مختلفی وجود داشته باشد، مانند حجرهها. فضاهایی وجود داشته باشد که برای تشکیل غرفهها یا برای اینکه چند نفر با هم یک کاری را انجام دهند مناسب باشد، یک مربّی با چند شاگرد یک گوشهای بنشینند و کاری را انجام دهند.
فضای مدرسه و کلّ فضای ساختمان باید یک سالن بزرگی باشد که از این سالن بزرگ بخشهای مختلف منشعب شود که لابراتوار پایهها و همینطور فضای غرفهها، فضای کار آزمایشگاهها و فضای تراریومها باید از دل این فضا منشعب شود، مشتق شود و بیرون بیاید. وقتی یک نفر وارد فضای ساختمان میشود، یک دفعه یک سالن خیلی بزرگی را ببینید که کلّی اتّفاق در گوشههای آن دارد میافتد و کلّی فضا از آن منشعب شده است و دارد این فضاها را میبیند.
در مورد بحث غذا خوردن بچّهها و بحث بوفه که باید در همین سالن یک جاهایی در نظر گرفته شود که بچّهها آزادانه و راحت بتوانند بروند چیزی را بگیرند و همانجا یک نیمکت، میز یا تختی وجود داشته باشد که بتوانند آنجا بنشینند و بخورند و یا بخواهند خوراکی خود را در جای دیگری از مدرسه بیاورند. البتّه ممکن است یک مقرّراتی هم برای آن گذاشته شود که چه چیزهایی را در کلاس بیاورند، چه زمانی و چطور میتوانند بیاورند و به هر حال چطور میتوانند از خوراکیها استفاده کنند.
در مورد ناهار خوردن، پخش و توزیع غذا باید در همین فضا اتّفاق بیفتد و در همین سالن باید سفره انداخته شود. با میز غذا خوری موافق نیستم به این دلیل که بچّهها را از هم جدا میکند. آن روحیهای که بچّهها کنار سفره و روی زمین مینشینند و غذا میخورند، کما اینکه حدیث داریم مستحب است که انسان سر سفره مانند عبد بنشیند و غذا بخورد و اینکه مانند خانواده در کنار هم باشند.
غذا هم به شکل فردی توزیع نشود؛ یعنی هر کسی سینی خود را در دست نگیرد و برود غذا بگیرد و بیاید سر سفره بنشیند، بلکه غذا به شکل خانوادگی، در دیس یا در ظرفهای سر سفره گذاشته شود و هر کسی به اندازهی خود بکشد و مصرف کند. به هر حال این فضای خانوادگی باید در سفره انداختن بچّهها باشد.
ظرف شستن باید توسّط بچّهها باید اتّفاق بیفتد و به همین خاطر فضای مناسبی برای ظرف شستن باشد. آن حوضچهی مخصوص ظرف شستن مدرسهی حکمت که دور آن نیمکت دارد و برای آن آب در نظر گرفته شده است و نمونهی تصاویر آن وجود دارد.
فضاهای آمفی تئاتری و جلسات عمومی، نمایش و نظایر اینها در گوشههای این سالن و یا فضاهایی که از این سالن اصلی مشتق میشود تعبیه شود تا آن فضاها هم به این فضا متصّل باشند و از این فضا، چندگانه استفاده شود.
در تمام فضا باید جاهایی برای پاتوق بودن بچّهها و اینکه بچّهها در یک جایی بیایند بنشینند، مثلاً دو نفر بخواهند در یک گوشهای بنشینند و یک جایی دنج و خلوتی را داشته باشند، مطالعهای انجام دهند و بعد به سراغ کار خود بروند. این فضا باید به شکل باز در تمام محیط فضای مدرسه وجود داشته باشد و این فضا باید امکان نشستن گوشه، گوشه و پاتوق مانند را فراهم کند.
برای نصب کارهای بچّهها و دست ساختهها و نمایشگاههای آنها، باید در جاهایی مانند محیط مدرسه و محوّطهی داخلی سالنها محلهایی در نظر گرفته شود.
میتوان برای کارهای باغبانی گلدانهایی را روی دیوارها در نظر گرفت که بچّهها کارهای باغبانی خاصّی را انجام دهند که میتواند متعلّق به هر کدام از کلاسها یا به شکل عمومی باشد.
البتّه امکان نظارت بر تمام نقاط ساختمان نیز باید وجود داشته باشد؛ یعنی نقطهی کور برای مدیریت مدرسه نباشد و تمام فعّالیّتهای مدرسه زیر چشم مدیریت اتّفاق بیفتد و مدیریت به شکل جزئی در جریان تمام ماجراهایی که در مدرسه اتّفاق میافتد باشد.
این چیزهایی که مطرح شد نیازهای رویکردی ما است. یعنی رویکرد مدرسهی حکمت مطالبه میکند که چنین فضایی با چنین مشخّصاتی وجود داشته باشد. این بستگی به استطاعت مالی آن مدرسهای دارد که می خواهد فضایی را بسازد و امکان وسعت این فضا و زمین و تجهیزات آن است. حالا اینکه بچّهها در این فضا هستند و چطور حضور پیدا میکنند، خود یک بحث دیگر است.