بسم الله الرحمن الرحیم
تربیت برای تمدن سازی نوین اسلامی
راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی
نسخه پیشنهادی برای جایگزینی در بازنگری و تدوین:
– سند تحول بنیادین آموزش و پرورش،
– سیاستهای کلان تحول نظام آموزش و پرورش (مجمع تشخیص مصلحت نظام)
– سیاستهای هم افزائی اجتماعی در تحول راهبردی نظام تربیت
– برنامه هفتم توسعه در فصل آموزش و پژوهش
اردوان مجیدی
نسخه در حال ویرایش دوم
9 / 2/ 1402
🔶 ماجرای این سند در بخش آغازین “سخن نویسنده” بیان شده است. توصیه می شود حتما ابتدا آن را مطالعه فرمائید.
🔶بحث و گفتگو در مورد این سند و ارائه نقدها و نظرات در گروه تحول نهادی تعلیم و تربیت ایران در بله: ble.ir/join/NDJkYjU1OD انجام می شود.
🔶پاسخ به نقدها در این گروه در اولویت قرار خواهد داشت. ضمنا انتشار نسخه های ویرایشی میانی بعدی، فقط در این گروه انجام می شود.
🔶 چون متن ویرایشی است، ارسال این فایل برای دیگران، فقط با همین توضیحات، بلامانع است.
سند راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی – ویرایش 9-2-1402
چکیده محورهای مهم – سند راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی- 9-2-1402
خلاصه رویکرد – سند راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی- 9-2-1402
چکیده محورهای مهم راهبرد ملی و تمدنی تحول تربیت عمومی و رسمی
نسخه پیشنهادی برای جایگزینی در بازنگری سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
ویرایش 9/ 2/ 1402
1- دو مسئله اساسی پیش روی سند تحول بنیادین
دغدغهها و اقدامات برای تحول نظام تربیت، به دو دلیل منجر به نتیجه نمی شود:
اول- حبس شدن سند و اقدامات در ابرانگاره (Paradigm) تعلیم و تربیت صنعتی، و باورنکردن ابرانگاره جدیدی که در حال شکلگیری در تمدن نوین است. در تمدن جدید، ماهیت پدیده هائی نظیر کلاس درس، کتاب درسی، و نظایر آن، و قواعد و معادلات حاکم بر آنها، تغییر میکند. در سند تحول بنیادین، تغییرات بر اساس همان الگوی قدیمی نظام صنعتی در نظر گرفته شده است. وقتی حاکمیت و سازوکارهای حکمرانی، در مقابل این تغییر پافشاری میکند، به همراه منسوخ شدن قواعد این ابرانگاره، قدرت حاکمیتی و حکمرانی خود را در این حوزه از دست می دهد. سند حاضر، تلاشی مبتنی بر فهم این تغییر ابرانگاره تمدنی جدید، و تبیین نظام تربیت، مبتنی بر قواعد و معادلات این ابرانگاره است.
دوم– نبود یک نگاه یکپارچه و مبتنی بر یک معماری، به تبیین مولفهها و ترکیب بندی نظام تربیت. در سند تحول گزارههائی زیبا ذکر شده است، اما ترکیب بندی آن به همراه نظام موجود در حال اجرا، اجازه تحقق آن گزارههای زیبا را نمیدهد. تلاش معمار سند پیشنهادی بر آن بوده که سازوکارهائی که در سند حاضر تعریف شده، در یک تاروپود منسجم یک معماری، از یکدیگر پشتیبانی کنند.
2- اهم ویژگیهای سند پیشنهادی
- معماری سند با رویکردی نهادی طراحی شده است. تحول نهادی، از طریق دستورالعمل و بخشنامه و ابلاغ صورت نمیگیرد، بلکه در بافت جامعه و هنجارهای آن، با شکل گیری تدبیر، مطالبه و تلاش توام اجتماعی برای تحقق آن، حرکت نهادینه شدهای در درون جامعه برای تحول صورت میگیرد. در رویکرد تحول نهادی، حاکمیت، به جای بسیاری از مداخلات غیر ضروری، هوشمندانه، در نقاط گلوگاهی، با کمترین تلاش، نبض جریان تحول تربیت را در دست میگیرد، و اجازه میدهد که پتانسیل خلاقیت و توانمندیهای جامعه تربیت، خود به بهترین وجه، تحول را رقم بزند.
- تعداد اقدامات اصلی محدود بوده، و با شناسائی عوامل گلوگاهی در تحول نظام، یک حرکت زنجیرهای بین عوامل موثر، طراحی شده است.
- چکیده ماموریت تربیت عمومی و رسمی از منظر این سند: تربیت متربیان برای زندگی سالم و ایفای نقش موثر در جامعه، به گونه ای که جامعه پیشرفته آینده را در تار و پود تمدن اسلامی بنا کنند.
- جامعه تربیت شامل سه طیف از نهادهای حاکمیتی و غیر حاکمیتی میشود: ”نهادهای اندیشهورز“ (بامحوریت حاکمیتی ”شورای عالی آموزش و پرورش“)، ”نهادهای مجری“ (با محوریت حاکمیتی ”وزارت آموزش و پرورش“) و ”نهادهای ناظر“ (با محوریت اجتماعی ”شبکه نهادهای نظارتی جامعه تربیت“).
- سند تحول، در دو سطح تدوین و اجرا میشود. در سطح اول یک سند راهبردی ملی (همان سند پیشنهادی) و در سطح دوم، سندهای محلی (در حوزههای محلی و مدارس، که توسط جامعه تربیت همان حوزه، تدوین و اجرا شده، و اجرای آن نیز مورد نظارت قرار میگیرد).
- سند، ترکیب نظام تربیت را در قالب دو معماری ارائه می دهد: معماری برنامه درسی و معماری نظام کلان تربیت.
3- اهم ویژگیهای چهارچوب معماری برنامه درسی
- معماری برنامه درسی، تبیینی سطح بالا از برنامهدرسی تربیت عمومی و رسمی است، و فقط در سطح برنامهدرسی راهبردی (جهت گیریهای محوری و اصول میدان یادگیری)، از تعیین جزئیات برنامهدرسی (در هر قالب نظیر کتاب درسی و اهداف و روشهای آموزشی جزئی) خودداری میشود.
- برنامهدرسی در سطوح محلی و مدرسه، به سطح برنامهدرسی عملیاتی وارد میشوند.
- الگوی کنونی برنامهدرسی رسمی، کماکان با تولیت وزارت آموزش و پرورش، به عنوان یک برنامهدرسی مرجع، با تمام پشتیبانیهای آن (نظیر چاپ کتابهای درسی و …) حفظ و به صورت مستمر به روز شده، و حوزههای محلی میتوانند تمام یا بخشی از آن را به عنوان الگوی برنامهدرسی خود اتخاذ کنند.
- نهادهای تربیت و مدارس، مختارند در تعیین برنامهدرسی عملیاتی خود، در چارچوب برنامهدرسی راهبردی و ارزشهای کلان تربیت مندرج در این سند، برنامهدرسی عملیاتی خود را با نظارت شبکه نهادهای نظارتی جامعه تربیت، تدوین، تصویب و اجرا کنند. تا زمانی که سند برنامهدرسی آنها تصویب نشود، کماکان الگوی کنونی برنامهدرسی رسمی را اجرا کرده و تابع ضوابط آن خواهند بود. ضمن آنکه نهادهای اندیشهورز، الگوهای متنوعی را برای طیفهای مختلفی از مدارس، ایجاد می کنند.
- جریان تربیت از زمان تولد به صورت مادام العمر، به شکل یکپارچه و به صورت متنوع، خلاقانه و مقتضی با شرایط، نیازها و امکانات جامعه، با مشارکت نهادهای مختلف و خود جامعه، تدبیر میشود، به گونه ای که کل جامعه، برنامه متنوع، خودسازمانده، ویژهگرا و فعالی را برای تربیت داشته باشد. حاکمیت در این میان نقش محوری جریانساز، بسترساز، و جهت دهنده به جریان را ایفا میکند، و تعیین جزئیات برنامههای تربیتی توسط جامعه تربیت، انجام میشود.
- برنامه درسی راهبردی تبیین شده، یک الگوی انعطاف پذیر است که طیف وسیعی از مدارس تحولی با رویکردهای متنوع، می توانند در قالب آن فعالیت کرده، و ضمنا مورد نظارت و ارزیابی کلان قرار گیرند.
4- اهم ویژگیهای رویکرد و معماری حکمرانی نظام کلان تربیت
- تولیت حکمرانی نظام تربیت امری حاکمیتی است، و باید توسط وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای رسمی جمهوری اسلامی ایران انجام شود.
- نهادهای حاکمیتی، باید زمینه مشارکت فعال و خلاقانه جامعه در امر تربیت را به صورت بسیج اجتماعی، نهادسازی، و فعالیت موسسات و مراکز مردمنهاد، فراهم آورد.
- تامین منابع نهادها از طریق اختصاص سرانه هر شاگرد، برای تحقق عدالت آموزشی، با نسبت و میزان منطقی و مکفی، متناسب با شرایط هر شاگرد، صورت میگیرد. سازوکارهای مدیریت منابع در مورد حقوق معلمان و کارکنان در استخدام رسمی دولتی، در این توزیع منابع پیش بینی و طراحی می شود.
- یک بسیج و جنبش اجتماعی برای مشارکت وسیع و فعال جامعه در حوزه تربیت ایجاد می شود.
- ارائه گواهینامههای تحصیلی مبتنی بر رویکرد مدرک باز و مبتنی بر سازوکار تبیین توانمندیها و شایستگیها و تجارب، انجام می شود.
- ارزشیابی نیروی انسانی در محیط کار به رویکرد کیفیت محور، و ارزشیابی مستمر سوق پیدا می کند. دانشگاهها در این میان نقش محوری را ایفا کرده، و خود یک الگوی ارزشیابی و ارتقاء شایستگی نیرویانسانی را انتخاب، بومیسازی، یا طراحی کرده، و در مورد دانشجویان خود اجرا میکنند. سپس نتایج آن به مدارک تحصیلی به صورت باز منتقل شده، به نحوی که مدارک تحصیلی فارغالتحصیلان، ابعاد شایستگیها و توانمندیهای آنها را در ابعاد مختلف، منعکس کند. مورد انتظار است که در این صورت، بتدریج فهم و توجه این ابعاد شایستگی، به سطح جامعه منتقل شود. همچنین خدمات مشاوره در مورد الگوهای مورد استفاده، و فرهنگ سازی نیز با محوریت دانشگاهها انجام می شود.
- برای اثر بخشی و تحقق خلاقیت ناشی از تنوع رویکرد آموزشی، لازم است تا آزمون کنکور سراسری ورودی دانشگاهها نیز از رویکرد فعلی به رویکرد متنوع و مبتنی بر نیاز دانشکدهها سوق پیدا کند. هر دانشکده، بر اساس خصوصیات رشتههای تحصیلی و نیازمندیها و خصوصیات آنها، الگوهای شایستگی، و نیز رویکرد آموزشی دورههای آموزشی رشتههای تحصیلی، معیارها و سازوکارهای گزینش دانشجوی خود را تعریف و اجرا نمایند؛ و کنکور سراسری به شکل فعلی برچیده شود.
- نهادهای مشاوره، نظارت و ارزشیابی در سه سطح کادر تربیت، نهادهای فعال تربیت، و نظام تربیت، به صورت مستمر به امر مشاوره، نظارت و ارزشیابی می پردازند.
5- اهم ویژگیهای نقشه راه و اقدامات گلوگاهی
تحول، با چند اقدام محوری در نقاط گلوگاهی، آغاز شده، و بر اساس زنجیرهای از اقدامات تابع، گسترش می یابد. پیوستن به میدان برنامهدرسی تحول یافته، یک پیوستن اختیاری، انتخابی، تدریجی و با در نظر گرفتن، فراهم کردن، و تحقق اقتضائات است، نه یک تغییر الزامی، بخشنامهای، دستوری و فوری. تحول نظام و بافت جدید برنامهدرسی، باید به صورت موازی و به تدریج، در کنار حفظ الگوی برنامهدرسی موجود انجام شود. حوزههائی که آمادگی پذیرش تحول را نداشته باشند، بدون نگرانی از متزلزل شدن روال کنونی، میتوانند تا سالها طبق روال کنونی تربیت، به فعالیت خود ادامه دهند. خود جامعه باید مطلوبیت این پیوستن را با فرصت درک و مشاهده کرده، و داوطلبانه به آن بپیوندد.
اقدامات در خلال سه مرحله یا سه موج از کنشهای اجتماعی و عملیاتی، صورت میگیرد. هر یک از این موجها، منجر به ارتقاء سطحی از تحول نهادی در بافت نظام تربیت میشود.
- موج اول – بیداری. که در آن با ظاهر ساختن نمود نظام تحول توسط مدارس پیشرو، جامعه تربیت نسبت به ماهیت تحول آگاهی پیدا کرده و برای اجرای آن هشیاری لازم را پیدا میکند.
- موج دوم – توانمندسازی. که در آن بخشهای داوطلب و مستعد توانمندیهای لازم برای تحول را کسب کرده، و به بافت تحول یافته می پیوندند.
- موج سوم – گسترش. در این موج بخشهای محافظه کار و احیانا کمتوان تر در پذیرش تحول، با دریافت بازخوردهای اجتماعی از موج دوم، بتدریج با تحول همراهی می کنند.
به نظر میرسد، موج اول در یک دوره 2 ساله، موج دوم دریک دوره 4 ساله، و موج سوم در یک دوره 6 ساله قابل تحقق باشد؛ هر چند که عوامل متعددی میتواند در کوتاهتر یا طولانیتر شدن این دورهها موثر باشد.