معمارى سازمان مفهوم و پديدهاى است كه ماموريت مهم و دشوارى را بر عهده دارد. به انجام رساندن اين ماموريت خطير، با توجه به نوپائى و سابقه كوتاه اين پديده، و به تبع آن تجربه اندك معماران، و از سوي ديگر پيچيدگى ابعاد كار، مستلزم وجود ابزارهائى مناسب است. چارچوبهاى معمارى از يك سو و متدولوژىهاى معمارى از سوى ديگر، دو ابزار بسيار كليدى در اين زمينه محسوب مىشوند. اما آيا چارچوبها و متدولوژىهاى موجود، به حد كافى و به شكلى مناسب، سازوكارهائى را براى معمارى در انجام ماموريت خود فراهم مىآورند؟
آيا هر طرح ارائه شده توسط برخى نمودارها و ماتريسها و جداول، يک معمارى است؟ آيا تكميل جداول و مدلهاي تعيين شده در چارچوبهاي رايج، ما را الزاما به يك معمارى مىرساند؟ آيا معمارى يعنى طراحي يکپارچه کل سيستم؟ آيا معمارى يعنى طراحى در سطح بالا، کلان و راهبردى؟ آيا هر طرح بنا شده بر ماموريت و راهبردهاى سازمان، معمارى است؟ اينها سئوالاتى است كه پيش روى ما قرار دارند.
به نظر مىرسد نقاط خلاء و چالشهائى، درون و پيشروى چارچوبها و متدولوژىهاى موجود، و نيز نگاه آنها به پديده معمارى، وجود داشته باشد. اين نقاط خلاء و چالشها ما را بر آن مىدارند كه تلاشى را براى رفع آنها انجام دهيم. اين تلاش به شكل ارائه يك چارچوب و متدولوژى، تجسم پيدا مىكند: “چم؛ چارچوب و متدولوژى معمارى سازمانى”.
متدولوژى و چارچوب معمارى (چم)، ضمن تبيين ابعاد نظامهاى خرد و كلان و تفكيك آنها، فراروند اساسى در دستيابى به توسعه در نظامهاى كلان و خرد را، مبتنى بر تبيين مبانى نظرى مهندسى نظامهاى كلان، مورد بحث قرار داده، و چگونگى توسعه مبتنى بر معمارى را طى يك فراروند تكامل تدريجى ، تبيين مى كند. چم تبيين مى كند كه چگونه معمارى نظام بايد مبتنى بر تبيين يك دستگاه نظرى در يك پارادايم واحد، طراحى شود. همچنين چم نقش عقلانيت را در زنجيره كاركردها و پيامدهاى سيستم، از مخاطبان مستقيم گرفته تا مخاطبان نهائى- مردم – صاحبان اصلى دولت، و چگونگى مبنا قرار دادن آن را در طراحى معمارى نظام نشان مى دهد. ضمن آنكه چم به اين نكته كه يك نظام كلان بايد در فرهنگ و بطن جامعه و افراد نهادينه شود، توجه داشته و تمهيداتى متدولوژيك را براى اين نهادينه ساختن، ارائه مى كند.
چم – چارچوب و متدولوژى معمارى نظام خرد و كلان
چم – چارچوب و متدولوژى معمارى نظام خرد و كلان